در این مقاله اولا نشان داده شده که تلقی متعارف از مفهوم "ورزیدن" در فلسفه ویتگنشتاین عبارت است از تلقی درمانگرایانه. مطابق با این تلقی، معیار هنجاری صحت و سقم کاربست واژگان را نمی توان در قالب کلمات قرار داد. این تلقی را می توان سویه سلبی ایده هنجارمندی قلمداد کرد. ثانیا استدلال خواهد شد که تلقی درمانگرایانه کفایت نمی کند. برای بدست دادن تلقی موجه از ایده هنجارمندی، سویه ایجابی مفهوم "ورزیدن" نیز باید بدست داده شود. ثالثا، پیشنهاد می شود که تفکیک میان تلقی مرتبه اول و تلقی مرتبه دوم از مفهوم "ورزیدن" می تواند راهی برای تبیین سویه ایجابی مفهوم ورزیدن باشد. مطابق با تلقی مرتبه اول، مولفه های مختلف مفهوم ورزیدن باید بدست داده شوند. تلقی مرتبه دوم تاکید می کند که ورزیدن از سر تابن جاری است. تعامل با اشیا در جهان پیرامون در بنیادین ترین سطح مبتنی بر ورزیدن است نه نظری هپردازی کردن.